حراست
بيانات مقام معظم رهبري در جلسه تبيين سياستهاي اقتصاد مقاومتي
رهبر انقلاب در حضور جمعي از مسئولان دستگاههاي مختلف، فعالان اقتصادي، و مديران مراكز علمي و رسانهاي و نظارتي: در اقتصاد مقاومتي بايد مردم محوري مورد توجه قرار گيرد /سياستهاي اصل ۴۴ براي همين بود، كارهايي هم انجام شد ولي حقش ادا نشد/ به مردم در زمينه اقتصاد كمتر بها داديم.
![حراست](/thumbnail/550-h_100/uploads/old/Data/Sub_37/File/NewsM_etoolsfile_c85c95a2-db09-461a-a300-c23ee6d0b4a6pic12-c8fb400a-5fd9-4f21-94d8-20f6a4cd3b6d.jpg)
بسماللهالرحمنالرحيم
خوشامد عرض ميكنم به همهي برادران و خواهران عزيز و تشكر ميكنم كه اين دعوت را اجابت كرديد و در اين جلسه حضور پيدا كرديد تا انشاءالله با آنچه در اين فضاي همدلي مطرح ميشود، كاري در جهت پيشرفت كشور و گامي در راه رسيدن به آرمانهاي بلند كشور انجام بشود و برداشته بشود.
هدف از اينكه به شما برادران و خواهران زحمت داديم كه اينجا تشريف بياوريد، اين است كه دربارهي سياستهاي اقتصاد مقاومتي كه اخيراً ابلاغ شد و اعلام شد، (۱) قدري صحبت بشود كه هم تا حدودي تبيين و هم تأكيد [شود] بر آنچه لازمهي اين سياستها است و وظايفي كه اين سياستهاي مهم و اساسي بردوش همهي ما ميگذارد. قبلاً سياستهاي گوناگوني در زمينههاي اقتصادي ابلاغ شده است؛ مثل سياست انرژي، سياست توليد ملي، سياست اصل ۴۴، سياست امنيت سرمايهگذاري، سياستهاي آب و غيره؛ در آن سياستها آنچه كانون توجه در هر بخشي بوده است، ارائهي نقشهيراه بوده؛ يعني خواستيم مثلاً در زمينهي توليد ملي يا مسئلهي آب يا مسئلهي انرژي و امثال اينها نقشهيراهي ارائه بشود كه براساس آن، مسئولان، كار خودشان را پيش ببرند. [اما] در اين سياستها تنها مسئلهي نقشهيراه نيست، بلكه در اينجا شاخصهاي درستْ پيمودن راه هم مطرح شده؛ درست مثل علائم راهنمايي و رانندگي. در بندهاي مختلف اين سياستها وظايفي تعيين شدهاست كه در واقع اين وظايف تضمينكنندهي درستي حركت در اين راه است؛ يعني اين سياستها كه فراگير و عمومي و كلي است، در هر بخشي شاخصههايي را مشخص كرده است كه در مطالعهي بندهاي سياستها، كارهايي كه بايد انجام بگيرد، مشخص است. مجموعهي سياستهاي اقتصاد مقاومتي در واقع يك الگوي بومي و علمي است كه برآمدهي از فرهنگ انقلابي و اسلامي ما است؛ متناسب با وضعيت امروز و فرداي ما است. من شرح خواهم داد كه اين مربوط به وضع كنوني و شرايط كنوني كشور نيست، اين يك تدبير بلندمدت براي اقتصاد كشور است؛ ميتواند اهداف نظام جمهوري اسلامي را در زمينهي مسائل اقتصادي برآورده كند؛ ميتواند مشكلات را برطرف كند؛ درعينحال پويا هم هست؛ يعني ما اين سياستها را به صورت يك چهارچوب بسته و متحجر نديدهايم، قابل تكميل است، قابل انطباق با شرايط گوناگوني است كه ممكن است در هر برههاي از زمان پيش بيايد؛ و عملاً اقتصاد كشور را به حالت "انعطافپذيري" ميرساند؛ يعني شكنندگي اقتصاد را در مقابل تكانههاي گوناگون - كه اشاره خواهم كرد - برطرف ميكند. اين الگو با تلاش و همفكري افراد صاحبنظر و با بحث در مجمع تشخيص مصلحت و حضور رؤساي قوا و مسئولان تهيه شده؛ از كمك صاحبنظران اقتصادي براي تهيهي اين الگو بهطور كامل استفاده شده؛ در واقع يكي از محسنات اين الگو اين است كه مورد وفاق است؛ يعني در مجمع تشخيص ورز پيدا كرده است و چكشكاري شده، جوانب آن ديده شده؛ رؤساي قوا در مجمع تشخيص حضور دارند، مسئولان گوناگون هم در آنجا هستند، بحث كردند؛ كار ملاحظه شده و دقت شده و مستحكم شدهاي است.
گرايش به اقتصاد مقاومتي مخصوص ما هم نيست؛ امروز در بسياري از كشورها - بخصوص در اين سالهاي اخير - با تكانههاي شديد اقتصادي كه در دنيا بهوجود آمد، كشورهاي متعددي به دنبال مقاومسازي اقتصاد خودشان برآمدند؛ البته هر كشوري شرايط خاص خودش را دارد. اين اقتصاد سرمايهداري با مشكلاتي كه ناشي از اين اقتصاد بود، از غرب و از آمريكا سرريز شد به بسياري از كشورها؛ و اقتصاد جهاني در مجموع، يك كل مرتبط به يكديگر است، طبعاً كشورها از اين مشكلات كموبيش متأثر شدند؛ بعضي بيشتر، بعضي كمتر. بنابراين خيلي از كشورها در صدد برآمدند كه اقتصاد خودشان را مقاومسازي كنند؛ به تعبيري همين اقتصاد مقاومتي را به شكل متناسب با كشورهايشان برنامهريزي كنند، تحقق ببخشند. به نظر من احتياج ما به اقتصاد مقاومتي بيش از كشورهاي ديگر است؛ ما بيشتر احتياج داريم كه اقتصاد خودمان را مقاومسازي كنيم. اولاً به همان دليل مشترك بين ما و ديگر كشورها؛ ما با اقتصاد جهاني مرتبطيم، بناي بر همين ارتباط هم داريم، ما قصد جداشدن و منعزل(۲) شدن از اقتصاد جهاني را بههيچوجه نداريم و در شرايط كنوني دنيا نميتوان هم داشت؛ بنابراين متأثر ميشويم از آنچه در دنيا در اقتصادهاي جهاني اتفاق ميافتد. ثانياً خصوصيتي است كه ما داريم؛ ما بهخاطر استقلالمان، بهخاطر عزتمداريمان، بهخاطر اصرارمان بر تحت تأثير سياستهاي قدرتها قرار نگرفتن، مورد تهاجم و سوء نيت هم قرار داريم؛ يعني نسبت به ما - همچنان كه در شرايط كنوني مشاهده ميكنيد - انگيزههاي مخالفت و اخلالگري و اشكالتراشي و ايجاد مشكل، بيش از بسياري از كشورهاي ديگر است. بنابراين ما بيشتر بايستي اهتمام بورزيم به اينكه پايههاي اقتصاد را محكم كنيم و اقتصادمان را مقاومسازي كنيم؛ نگذاريم وضعيتي وجود داشته باشد كه يا حوادث و تكانههاي ناگزير و يا سوءنيتها بتواند در اقتصاد ما اثر بگذارد. بنابراين ما به اين نياز داريم.
من يك فهرست اجمالي از مؤلفهها و ويژگيهاي الگوي اقتصاد مقاومتي را مطرح ميكنم. من در سه بخش، عرايضم را تقسيم كردهام: يكي فهرست اين مؤلفهها است؛ بعد چند نكته براي اينكه ما چرا اقتصاد مقاومتي را امروز يك ضرورت ميدانيم و دنبال ميكنيم؛ و در بخش سوم هم الزاماتي كه بايستي به آنها پابند باشيم.
در اين بخش [اول] من ده ويژگي را يادداشت كردهام كه به شما عرض ميكنم كه اينها ويژگيهاي اين سياستهاي اقتصاد مقاومتي است كه مطرح شده و در واقع مؤلفههاي اين مجموعه است. يكي مسئلهي ايجاد تحرك و پويايي در اقتصاد كشور و بهبود شاخصهاي كلان است؛ از قبيل رشد اقتصادي، از قبيل توليد ملي، از قبيل اشتغال، كاهش تورم، افزايش بهرهوري، رفاه عمومي. در تأمين اين سياستها، تحركي در اقتصاد كشور و بهبودي در اين شاخصها در نظر گرفته شده؛ و از همهي اين شاخصها مهمتر، شاخص كليدي و مهم عدالت اجتماعي است. يعني ما رونق اقتصادي كشور را بدون تأمين عدالت اجتماعي بههيچوجه قبول نداريم و معتقد به آن نيستيم. كشورهايي هستند كه شاخصهايشان خيلي خوب است، مطلوب است، رشد اقتصاديشان خيلي بالا است؛ لكن تبعيض، اختلاف طبقاتي، نبود عدالت در آن كشورها محسوس است؛ ما اين را بههيچوجه منطبق با خواست اسلام و اهداف جمهوري اسلامي نميدانيم. بنابراين يكي از مهمترين شاخصهاي ما، شاخص عدالت اجتماعي است. بايد طبقات محروم از پيشرفت اقتصادي كشور به معناي واقعي كلمه بهرهمند بشوند. اين مؤلفهي اول.
دوم، توانايي مقاومت در برابر عوامل تهديدزا است كه در اين سياستها ديده شده و مورد ملاحظه قرار گرفته. همانطور كه عرض كردم برخي از عوارض مؤثر بر اقتصاد كشورها تكانههاي اقتصادي دنيا است كه پيش ميآيد؛ مثل همان چيزي كه در اين سالها پيش آمد و در برهههاي ديگري پيش آمده كه اين تأثير ميگذارد برروي كشورها. من يكوقتي گفتم، رئيس يكي از كشورهاي آسياي جنوب شرقي آمد و با من ملاقات كرد؛ (۳) در آن دورهاي كه در اين منطقه آن شكست عجيب به وجود آمد؛ حرف او به من اين بود، گفت شما فقط بدانيد، ما در يك شب از يك كشور غني تبديل شديم به يك كشور فقير! يعني اقتصاد غير مقاوم اينجوري است. پس يك عامل براي تأثيرگذاري برروي اقتصادها همين تكانههاي گوناگون اقتصادي دنيا است كه سرريز ميشود به كشورها، يك عامل بلاهاي طبيعي است كه پيش ميآيد، و يك عامل هم تكانههاي تخاصمي است؛ مثل تحريمها و امثال تحريمها. فرض بفرماييد كه در مراكز تصميمگيري، تصميمگيري بشود روي قيمت نفت، يكوقت قيمت نفت را منباب مثال بياورند به شش دلار، كما اينكه براي ما اتفاق افتاد؛ خيلي از اينها عادي نيست؛ اينها كارهاي پيشبينيشده و مؤثر و به دنبال تصميمگيريهاي مشخصي است كه از مراكزي دنبال ميشود. بنابراين مؤلفهي دوم، توانايي مقاومت در برابر عوامل تهديدزا است؛ به همين شرحي كه عرض شد.
[نكتهي] سوم، تكيه بر ظرفيتهاي داخلي است كه در اين سياستها ديده شده؛ من بعد راجع به اين ظرفيتها، باز مختصري توضيح خواهم داد: چه ظرفيتهاي علمي، چه انساني، چه طبيعي، چه مالي، چه جغرافيايي و اقليمي. ما ظرفيتهاي مهمي داريم؛ يعني در اين سياستهاي اقتصاد مقاومتي تكيهي اصلي برروي ظرفيتهاي داخلي است، كه بسيار هم گسترده است. نه به اين معنا كه ما چشممان را به روي امكانات بيرون كشور ميبنديم؛ نه، حتماً استفاده ميكنيم - استفادهي حداكثري هم ميكنيم - منتها نگاه ما، تكيهي ما، اعتماد ما بيشتر برروي مسائل داخلي است؛ تمركز ما روي امكانات داخلي كشور و داشتههاي دروني كشور است.
نكتهي چهارم، رويكرد جهادي است كه در اين سياستها مورد ملاحظه قرار گرفته؛ همت جهادي، مديريت جهادي. با حركت عادي نميشود پيش رفت؛ باحركت عادي و احياناً خوابآلوده و بيحساسيت نميشود كارهاي بزرگ را انجام داد؛ يك همت جهادي لازم است، تحرك جهادي و مديريت جهادي براي اين كارها لازم است. بايد حركتي كه ميشود، هم علمي باشد، هم پر قدرت باشد، هم با برنامه باشد، و هم مجاهدانه باشد. من در جلسهاي كه با رؤساي محترم سه قوه براي همين مسئله در هفتههاي گذشته داشتيم، (۴) مطرح كردم. خوشبختانه آقاي رئيسجمهور با قاطعيت به من گفتند كه آن كساني كه در دولت مسئول پيگيري اين كارها هستند، تصميمشان بر همين حركت جدي و مجاهدانه است؛ خب، اين خيلي خوب است؛ يعني اين لازم است، بدون اين نميشود پيش رفت.
نكتهي پنجم، مردممحوري است كه در اين سياستها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان ميدهد، بيانات و معارف اسلامي هم تأكيد ميكند كه هرجا مردم ميآيند دست خدا هم هست. يد الله مع الجماعة؛ (۵) هرجا مردم هستند، عنايت الهي و كمك الهي و پشتيباني الهي هم هست؛ نشانه و نمونهي آن، دفاع هشتساله، نمونهي آن خود انقلاب، و نمونهي آن گذر از گردنههاي دشوار اين ۳۵ سال [است] چون مردم در ميدان بودند، كارها پيش رفته؛ ما در زمينهي اقتصادي به اين كمتر بها داديم. سياستهاي اصل ۴۴ را كه ما تصويب كرديم و ابلاغ كرديم، براي همين بود؛ البته حق آن چنانكه بايد و شايد ادا نشد. من در همينجا همان سالها، در جلسهي با مسئولين راجع به سياستهاي اصل ۴۴ صحبت كردم؛ (۶) مورد تصديق همه بود؛ در عمل هم كارهايي انجام گرفت كه بايستي شكرگزار بود، لكن آنچنان كه حق آن سياستها بود عمل نشد. ما بايست به مردم تكيه كنيم، بها بدهيم؛ مردم با امكاناتشان بايد بيايند در وسط ميدان اقتصادي؛ فعالان، كارآفرينان، مبتكران، صاحبان مهارت، صاحبان سرمايه، نيروهاي متراكم و بيپاياني كه در اين كشور وجود دارد، كه واقعاً اين نيروها هم بيشمارند. بنده سالهاي متمادي است كه سروكار دارم با قشرهاي مختلف مردم؛ درعينحال گاهي يك چيزهايي براي ما آشكار ميشود كه من ميبينم از اينها هم غافل بوديم. اينقدر عناصر آمادهي به كار، يا داراي مهارت، يا داراي ابتكار، يا داراي دانش، يا داراي سرمايه در كشور هستند كه اينها تشنهي كارند؛ دولت بايستي براي حضور اينها زمينهسازي كند، اينها را راهنمايي كند كه كجاها ميتوانند توان خودشان را به كار ببندند، از آنها حمايت بكند؛ مسئوليت عمدهي دولت اين است. حالا فعاليت اقتصادي دولت در يك بخشهاي ناگزيري، قهراً وجود خواهد داشت؛ لكن بايد فعاليت اقتصادي به مردم داده بشود؛ كه در اين سياستها مورد ملاحظه قرار گرفت.
مسئلهي ششم امنيت اقلام راهبردي و اساسي است؛ در درجهي اول غذا و دارو. بايد توليد داخلي كشور طوري شكل بگيرد كه كشور در هيچ شرايطي، در زمينهي تغذيه و در زمينهي دارو دچار مشكل نشود؛ اين يكي از مؤلفههاي اساسي در اين سياستهايي است كه ابلاغ شده. بايد خودكفا باشيم، بايستي زمينههاي كاملاً كفايت كننده مورد توجه قرار بگيرد.
نكتهي هفتم، كاهش وابستگي به نفت است؛ يكي از سختترين آسيبهاي اقتصادي ما همين وابستگي به نفت است. اين نعمت بزرگ خدادادي براي كشور ما در طول دهها سال مايهي فروريختگيهاي اقتصادي و فروريختگيهاي سياسي و اجتماعي شد؛ بايد ما يك فكر اساسي بكنيم. ما نميگوييم از نفت استفاده نشود، [بلكه] تكيهي ما بر استفادهي حداقلي از فروش نفت خام است؛ نفت را ميتوان بهصورت فرآورده در اختيار گذاشت؛ كه در اين سياستها ديده شده. يك كار اساسي و مهمي كه بايد انجام بگيرد اين است؛ اين همت بلندي لازم دارد كه ما در بند سيزده اين سياستها به اين پرداختيم و جداً بايد اين بند عملياتي بشود.
موضوع هشتم، مسئلهي اصلاح الگوي مصرف است؛ مسئلهي صرفهجويي، پرهيز از ريختوپاش، پرهيز از اسراف، پرهيز از هزينهكردهاي زائد. البته در اين زمينه خطاب اول من متوجه به مسئولان است؛ مسئولان نه فقط در زندگيهاي شخصي خودشان - كه حالا آن يك مسئلهي درجهي دو است - [بلكه] در درجهي اول و در حوزهي مأموريت خودشان بايد بجد از ريختوپاش پرهيز كنند. اگر چنانچه اين شد يعني ما مسئولين كشور به اين اصل پايبند بوديم، آن وقت اين روحيه، اين خصلت، اين اخلاق، سرريز خواهد شد به مردم. ما امروز در بين مردم و كساني كه دستشان به دهانشان ميرسد هم اسراف زياد ميبينيم، در خيلي از موارد اسراف وجود دارد؛ خطاب هم ميكنيم به مردم، لكن اين از جملهي جاهايي است كه «كونوا دعاة الناس بغير السنتكم».(۷) مجموعهي مسئولين كشور بايستي در شئون مجموعهي تحت مديريت خودشان به اين توجه كنند: اسراف نباشد؛ الگوي مصرف، يك الگوي حقيقتاً عاقلانه، مدبرانه، اسلامي باشد. ما به مردم نميگوييم كه رياضت بكشند؛ اينجور گاهي بعضي القا ميكنند. بعد از آنكه سياستهاي اقتصاد مقاومتي ابلاغ شد، هنوز مركب آن خشك نشده، يك عدهاي شروع كردند كه "اينها دارند مردم را به رياضت دعوت ميكنند"؛ نه، بههيچوجه اينجور نيست، بلكه بعكس است؛ ما معتقديم كه اگر اين سياستها اعمال بشود، وضع مردم بهتر خواهد شد، طبقات ضعيف گشايش پيدا خواهند كرد. در كشوري كه تورم در حد مطلوب باشد، اشتغال در حد مطلوب باشد، آنجا عموم مردم در راحتي و آسايش و رفاه زندگي خواهند كرد. ما بههيچوجه به مردم نميگوييم رياضت [بكشند] ما ميگوييم ريختوپاش نباشد؛ مصرف كردن يك حرف است، بد مصرف كردن يك حرف ديگر است.
من چند سال قبل از اين در سخنراني اول سال، به تفصيل دربارهي اين صحبت كردم. (۸) ما مسئولين بايد اين را وجههي همت خودمان قرار بدهيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در مواد غذايي، اسراف در دارو، اسراف در وسايل زندگي، اسراف در وسايل تجمل و آرايش و مانند اينها، بخش مهمي از منابع زندهي كشور را هدر ميدهد؛ اين هم يكي از چيزهايي است كه بايستي مورد ملاحظه قرار بگيرد؛ مصرف خوب و درست، غير از اسراف كردن و دور ريختن و ريختوپاش كردن است.
نكتهي نهم، فسادستيزي است؛ ما اگر ميخواهيم مردم در صحنهي اقتصاد باشند، بايد صحنهي اقتصادي امنيت داشته باشد؛ اگر امنيت را ميخواهيم، بايستي دست مفسد و سوءاستفادهچي و دورزنندهي قانون و شكنندهي قانون بسته بشود؛ مبارزهي با فساد اين است؛ اين بايد جدي گرفته بشود؛ امروز خوشبختانه مسئولين اين را ميگويند، لكن گفتن كافي نيست. همهي مسئولين - چه مسئولين اجرائي، چه مسئولين قضائي و چه مسئولين قوهي مقننه - در اين جهت مسئولند. اگر چنانچه وضع اجتماع، وضع اقتصادي كشور مثل يك خانهي بي درودروازهاي بود كه هركه خواست آمد، هرجور خواست عمل كرد، هرچه خواست برد، خورد، خب معلوم است، انسان نجيب شايستهي متيني كه ميخواهد از راه حلال ارتزاق كند، طبعاً جلو نميآيد. شفافسازي، شرط اصلي اين فسادستيزي است؛ بايد شفافسازي بشود، بايد فضاي رقابتي بهوجود بيايد، بايد فضاي با ثبات بهوجود بيايد؛ فعال اقتصادي در اين شرايط خواهد آمد و احساس امنيت خواهد كرد. آن وقت در يك چنين فضايي آن كسي كه با ابتكار خود يا سرمايهي خود يا كارآفريني خود ثروتي بهدست ميآورد، نظام اسلامي از او حمايت ميكند و تأييد ميكند. اگر چنانچه فضا فضاي سالمي شد، [آنوقت] كسب ثروت و كسب درآمد يك چيز مباح و مورد تأييد و مورد حمايت نظام است. اين هم نكتهي نهم.
و نكتهي دهم از مؤلفههاي سياستهاي مقاومتي، مسئلهي دانشمحوري است كه اين هم يك مشخصهي بسيار مهمي است. خوشبختانه وضع علمي امروز كشور اين اجازه را به ما ميدهد كه اين بلندپروازي را داشته باشيم كه بخواهيم اقتصادمان را اقتصاد دانشبنيان كنيم؛ كه من بعداً باز يك اشارهاي به اين خواهم كرد. ما دانشمند و متخصص و شركتهاي دانشبنيان و افراد مبتكر در كشور زياد داريم؛ و اين جزو مهمترين زيرساختهاي اقتصادي است در هر كشور؛ يعني مهمترين زيرساخت اقتصادي براي يك كشور، وجود نيروهاي انساني است. اگر چنانچه ما به اين نكته كه نكتهي دهم بود توجه كنيم، طبعاً چرخهي علم تا ثروت - مخصوصاً در بخشهايي كه داراي مزيت هستند - به راه خواهد افتاد و امتداد پيدا خواهد كرد؛ و اين در اقتصاد مقاومتي انشاءالله روي ميدهد. اينها مهمترين مشخصههايي است كه در اين سياستها مورد توجه بوده؛ مطالب ديگري هم البته هست كه در متن سياستها وجود دارد؛ مهمترين آنها اين ده نكته بود كه من عرض كردم.
خب، سؤال اين است كه آيا مطرح كردن اقتصاد مقاومتي در شرايط كنوني، به معناي اين است كه ما يك حركت مقطعي ميخواهيم انجام بدهيم؟ چون حالا كشور دچار تحريم و دچار فشار و دچار جنگ اقتصادي است، همچنان كه مثلاً هيئتهاي فكر و عمل براي مقابلهي با جنگ اقتصادي تشكيل ميشود، اين سياستها را براي اين ابلاغ كردهايم؟ جواب اين است كه نه، بههيچوجه اينجوري نيست؛ اين سياستها سياستهاي بلندمدت است؛ براي امروز هم مفيد است، براي دوراني كه هيچ تحريمي هم ما نداشته باشيم مفيد است؛ يعني سياستهاي بلندمدتي است كه بناي اقتصاد كشور بر اينها گذاشته ميشود؛ تدبير مقطعي نيست، اين يك تدبير بلندمدت است، يك سياست راهبردي است. طبعاً كشوري مثل كشور ما - كشور ما كشور بزرگي است، كشور ريشهداري است، كشور داراي موقعيت ممتازي است، امروز در دنيا كشور بسيار آبرومندي است، داراي فرهنگ مترقي است، داراي سابقهي درخشان و مترقي است، داراي هدفهاي بلندي است، حرف نويي مطرح كرده، كشوري با اين خصوصيات - نياز دارد به اينكه اقتصاد آن با همان خصوصياتي باشد كه در سياستهاي اقتصاد مقاومتي مورد ملاحظه قرار گرفته. عرض كرديم اين سياستها سياستهاي متحجري نيست، بسته نيست كه اگر چنانچه يك فكر جديد، يك طرح جديد، راه نويي در دنيا بهوجود آمد، نتواند آن را در خودش هضم كند، بههيچوجه اينجور نيست؛ قابل انعطاف است، ميتواند تكميل بشود، ميتواند توسعه پيدا كند، لكن خط مستقيم آن تغيير پيدا نخواهد كرد.
در متني كه ما ابلاغ كرديم، در مقدمه اين سياستها چهار نكتهي اصلي را بهعنوان انگيزه و عامل تهيهي اين سياستها ذكر كرديم، اين چهار نكته را من اينجا تكرار ميكنم: يكي اشارهي به ظرفيتهاي فراوان مادي و معنوي كشور بود؛ در مقدمهي ابلاغ شدهي در اين سياستها به اين اشاره كرديم، اين بسيار مسئلهي مهمي است، ظرفيتهاي كشور خيلي وسيع است؛ خيلي از ماها آگاه نيستيم به گسترهي اين ظرفيتهاي عجيب، يا به اهميت آن توجه نداريم؛ ميدانيم، آمارها دستمان هم هست [توجه نميكنيم]. بعضي از مسئولين اينجورند، آمارها را دارند، [اما] اهميت آمارها مورد توجه آنها قرار نميگيرد؛ حالا از باب مثال نيروي انساني كه من قبلاً هم يك اشارهاي كردم. ما الان از لحاظ نيروي انساني و از جهت دارا بودن نيروي جوان در بهترين وضعيتيم؛ يعني الان بيش از ۳۱ درصد جمعيت ما بين پانزده سال تا بيستونه سال سن دارند؛ اين وضعيت عالي است، فوقالعاده است. البته اگر آنچه من مكرر توصيه كردم در مورد نسل، مورد توجه قرار نگيرد، اين امتياز را در آيندهاي نهچندان دور از دست خواهيم داد؛ سياستهاي نسل هم انشاءالله ابلاغ خواهد شد، آنها هم در دست تهيه است. فعلاً اينجوري است وضع ما: بيش از ۳۱ درصد جوان داريم؛ ۲۵ برابر اول انقلاب دانشجو داريم - جمعيت كشور از اول انقلاب تا حالا دو برابر شده، جمعيت دانشجو ۲۵ برابر شده؛ يعني ما از صدوبيستهزار رسيدهايم به چهارميليونوصدهزار؛ اين چيز مهمي است، خيلي حادثهي عظيمي است؛ هم اين رشد مهم است، هم اين دارايياي كه فعلاً داريم مهم است - ده ميليون دانشآموختهي دانشگاهها داريم؛ شصتوپنجهزار عضو هيئت علمي داريم كه بيش از ده برابر آن چيزي است كه در اول انقلاب وجود داشت؛ پنج هزار شركت دانشبنيان داريم كه الان هفدههزار متخصص و فعال در اين شركتها مشغول كارند، ببينيد اين ظرفيتها چقدر مهم است؛ نتيجه اين شده كه طبق گزارش پايگاههايي كه رتبهي علمي كشورها را مشخص ميكنند، ما در رتبهي پانزدهم دنيا هستيم - در يك پايگاه رتبهي شانزدهم، در يك پايگاه رتبهي پانزدهم، در اين حدود - كه اينها البته مال سال ميلادي گذشته [يعني سال] ۲۰۱۳ است. اين چيز مهمي است. ما در بعضي از رشتههاي علمي، رتبهمان از اين بالاتر است؛ در بعضي از رشتههاي علمي جزو هفت هشت كشور [اول] دنيا و در بعضي جاها جزو چهار پنج كشور اول دنيا قرار داريم. اين آن زيرساخت اساسي است: نيروي انساني.
يك ظرفيت ديگر سرمايههاي معدني است. رتبهي اول نفت و گاز [هستيم] كه سال گذشته بنده اول سال گفتم، (۹) ما در مجموع دارايي نفت و گاز زير زمين، در دنيا اوليم؛ در گاز دوم، در نفت هم دوم يا سوم؛ اخيراً آقاي رئيسجمهور يك گزارشي به من دادند كه در خصوص گاز اوليم، در قطعاً نفت دوميم، اين خيلي چيز مهمي است؛ هيچ كشوري در دنيا به قدر ايران ما نفت و گاز ندارد. نفت و گاز رگ حياتي امروز دنيا است، لااقل امروز اينجور است، تا سالها هم اينجور خواهد بود؛ حالا كي بشريت از نفت و گاز خلاص بشود، بينياز بشود، معلوم نيست. اين مادهي حياتي و اصلي، در كشور شما از همهي دنيا بيشتر است؛ اين ظرفيت كمي است؟ اين چيز كوچكي است؟ حالا اين نفت و گاز بود، سرمايههاي معدني ديگر [هم همينجور] : معادن طلا، معادن سيمان، معادن فلزهاي كمياب و فلزهاي ارزشمند. گزارشهايي كه به ما ميرسد خيلي گزارشهاي تكاندهندهاي است در برخي از بخشها؛ اين ظرفيتهاي معدني كشور است. ظرفيتهاي صنعتي و معدني، متنوع است و انبوه. رتبهي هفده در اقتصادهاي جهان - كه اين جزو آمارها و گزارشهاي بينالمللي است - با حدود هزار ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي. سرمايههاي زيربنايي [مثل] راه و سد؛ امروز بيش از ششصد سد در كشور در اندازههاي مختلف وجود دارد؛ انقلاب اسلامي اين كشور را در وضعيتي تحويل گرفت كه حدود ده پانزده سد در سرتاسر كشور بود؛ امروز ششصد و اندي سد در كشور هست؛ در اندازههاي بزرگ و كوچك؛ بعضي از آنها بسيار مهم و بزرگ [است]. مسئلهي راه هم همينجور، آمارهاي راه هم آمارهاي خوبي است. ظرفيت و مزيت جغرافيايي؛ دسترسي به آبهاي آزاد، موقعيت چهارراهي شمال و جنوب و شرق و غرب كه مسئلهي ترانزيت را - كه مسئلهي بسيار مهمي است - براي ما توضيح ميدهد. تنوع اقليمي، ظرفيت انرژيهاي پاك [مثل] انرژي آب و خورشيد، انرژي هستهاي. اين ظرفيتها در كشور وجود دارد. بنابراين اين نكتهي اول از نكاتي كه ما را برميانگيزد كه به دنبال يك مدلي و يك الگويي از اقتصاد باشيم كه اسم آن اقتصاد مقاومتي است.
نكتهي دوم، مشكلاتي است كه داريم - مشكلات مزمن، مشكلات ديرپا - كه اينها جز با يك حركت اقتصادي جمعي مهم، امكان ندارد برطرف بشود؛ يكي از آنها وابستگي به نفت است كه عرض كرديم، يكي از آنها عادت به واردات است - آن هم واردات بدون اولويت؛ عادتي است كه متأسفانه دچار آن هستيم و اين عادت را هم نتوانستيم كنار بگذاريم؛ نگاهمان به توليد خارجي است - تورم مزمن، بيكاري، معيوب بودن برخي از ساختارهاي اقتصادي ما، اشكال در نظامات مالي ما - نظامات پولي ما، نظامات بانكي ما، نظامات گمركي ما - اشكال در الگوي مصرف، اشكال در مسئلهي توليد، اشكال در بهرهوري؛ اينها مشكلات موجود كشور است، بايد با اينها مقابله كرد. يكي از چيزهايي كه هر انسان دلسوزي را و هر مسئول با همتي را برميانگيزد كه كاري و حركتي از قبيل اقتصاد مقاومتي انجام بدهد، وجود همين مشكلات است. اينها جز با يك حركت جهادي و جمعي و دلسوزانه و مستمر - با الزاماتي كه دارد و عرض خواهم كرد - ميسر نخواهد شد.
نكتهي سوم، تهديدهاي اقتصادي خارجي است. خب تحريمها از قبل بود، منتها اين تحريمها از حدود زمستان سال ۹۰ تا امروز، تبديل شده به جنگ اقتصادي، ديگر اسم آن تحريم هدفمند نيست، يك جنگ تمامعيار اقتصادي است كه متوجه ملت ما است. علت آن هم، نه مسئلهي هستهاي است، نه مسئلهي حقوق بشر است، نه مسائل ديگري از اين قبيل است؛ علت آن را خود آنها هم ميدانند، ما هم ميدانيم؛ علت، استقلالخواهي ملت ايران است؛ علت، داشتن يك حرف نو بر پايهي مباني اسلام است كه براي كشورهاي ديگر و ملتهاي مسلمان الگو خواهد شد؛ ميدانند كه اگر جمهوري اسلامي در اين عرصهها و ميدانها موفق شد، ديگر جلوي رشد اين حركت را در دنيا نميشود گرفت و اين يك حركت مهمي است؛ مسئله اين است. حالا بهانه يك روز انرژي هستهاي است، يك روز غنيسازي است، يك روز حقوقبشر است، يك روز حرفهايي از اين قبيل است. تحريمها عليه ما، قبل از اينكه اصلاً مسئلهي انرژي هستهاي مطرح هم بشود وجود داشت، بعد از اين هم وجود خواهد داشت. اين مسئلهي هستهاي و اين مذاكرات اگر انشاءالله به نقطهي حلي برسد، باز خواهيد ديد همين فشارها وجود خواهد داشت، بايد در مقابل اين فشارها مصونيتسازي كرد، بايد به بناي داخلياستحكامبخشي كرد. اقتصاد را بايد قوي كنيم تا دشمن از تأثيرگذاري از اين ناحيه مأيوس بشود؛ وقتي دشمن مأيوسشد، خيال ملت و مسئولين كشور هم راحت خواهد شد.
نكتهي چهارم، بحرانهاي اقتصادي جهاني است؛ كه البته اشاره كردم قبلاً كه ناشي است از اقتصاد غرب و اقتصاد آمريكا؛ در اروپا هم در حقيقت سرريز مشكلات آمريكا [بود كه] مشكلات را دامن زد، اگرچه زمينهي آن وجود داشت؛ در جاهاي ديگر هم همينجور. ما هم كه نميخواهيم دور خودمان حصار بكشيم؛ ما نميتوانيم و نميخواهيم كه از لحاظ اقتصادي، ارتباطات را با دنيا قطع كنيم، نه ممكن است، نه مطلوب است، بنابراين تحت تأثير اينها قرار ميگيريم، پس بايد مقاومسازي كنيم. اين چهار دليل و چهار انگيزه براي ضرورت اقتصاد مقاومتي بود. اين هم بخش دوم عرايض ما.
بخش سوم، الزامات و انتظارات است. خب، حالا اين طرح بزرگ، اين نقشهيراه همهجانبه و وسيع، مطرح شد؛ صرف مطرح كردن سياستها كه مشكلي را حل نميكند؛ اين آغاز راه است. كارهايي بايد انجام بگيرد:
در درجهي اول، عزم جدي مسئولان و مديران اصلي و فعالان مردمي است؛ بايد تصميم بگيرند مسئولين كشور - در درجهي اول، قوهي مجريه، مسئولان دولت؛ و نيز قوهيمقننه؛ و قوهي قضائيه؛ و بخشهاي گوناگوني كه ارتباطي با مسائل اقتصادي دارند - و حتماً بايستي در اين مسئله، عزم جدي و راسخ داشته باشد. بدون تصميم جدي و راسخ، كار پيش نخواهد رفت.
دوم، ورود در ميدان عمل [است] عمل در اينجا يك عمل صالح است؛ هركسي كه در اين زمينه اقدام و عمل بكند، قطعاً مصداق «و عملوا الصالحات» (۱۰) خواهد بود. اين طرح كلي، اين نقشهيراه بزرگ، بايد تبديل بشود به برنامه، برنامههاي گوناگون؛ اگر اين شد، آنوقت حماسهي اقتصادي به معناي واقعي كلمه بهوجود خواهد آمد. ما امسال را گفتيم سالحماسهي سياسي و حماسهي اقتصادي، بحمدالله حماسهي سياسي بهوجود آمد؛ حماسهي اقتصادي متأسفانه تأخير افتاد؛ لكن حالا در پايان سال، اين سرآغازي براي حماسهي اقتصادي خواهد بود كه قطعاً بايد انشاءالله در سال ۹۳ با جديت كامل از سوي مسئولين دنبال بشود و در عمل بايد شروع بشود.
مسئلهي سوم، تبديل به برنامه و سياستهاي اجرايي است كه دستور اين كار از سوي رؤساي سه قوه داده شده؛ هم رئيس جمهور محترم، هم رئيس محترم قوهي مقننه، هم رئيس محترم قوهي قضائيه دستور دادهاند به زيرمجموعهي خودشان كه برنامههاي اجرايي را در هر بخشي تهيه كنند؛ منتها من ميخواهم تأكيد كنم بر روي زمانبندي؛ بايد زمانبندي كنيد. من بخشنامههايي كه آقاي معاون اول براي دستگاهها فرستاده بودند، ديدم؛ بايد زمانبندي بشود، مشخص بشود كه چقدر كار پيش رفت و تا كي انتظار تحقق اين برنامهسازي و بعد اجرا را بايد داشت؛ بايد شتاب بگيرد؛ سهم هر قوهاي معين بشود. در قواي مختلف - بخصوص قوهي مجريه - سهم هر دستگاهي مشخص بشود؛ شاخصها - بخصوص شاخصهاي زماني - معين بشود كه بتوان نظارت كرد و بتوان پيشرفت كار را و صحت مسير را فهميد.
چهارم، هماهنگي ميان بخشهاي گوناگون است كه البته سازوكار اين هماهنگي را بايد رؤساي قوا معين كنند. هماهنگي كمك خواهد كرد، هماهنگي بين مجلس و دولت، بين مجلس و دولت و قوهي قضائيه. در بخشهايي بدون هماهنگي نميشود حركت كرد؛ در بخشهايي هم هماهنگي داراي تأثير است ولو نه به آن اندازه؛ به هر حال هماهنگي لازم است. سازوكار هماهنگي را بايد رؤساي سه قوه انشاءالله تهيه كنند.
مسئلهي پنجم، نظارت در همهي سطوح است؛ بايد نظارت بشود؛ هم رؤساي قوا بايد دستگاههاي خودشان را تحت نظارت قرار بدهند، هم مجمع تشخيص موظف است كه به مسئوليت نظارتي كه داده شده بهطور كامل عمل كند و ببيند كه چه دارد اتفاق ميافتد، رهبري و دستگاه ما هم نظارت خواهد كرد انشاءالله. بنابراين نظارت يكي از الزامات اصلي است.
مطلب ششم، رفع موانع است. موانعي وجود دارد كه اينها را ميشود برداشت: موانع قانوني [وجود دارد] - كه من به رؤساي محترم سه قوه در آن جلسهاي كه داشتيم گفتم "قانون روي قانون آمدن" كار را مشكل ميكند، قوانين مزاحم را بايد برداشت؛ اين كار را مجلس ميتواند انجام بدهد؛ والا ما حالا قوانيني داريم، [اگر] باز يك قانوني روي آن قانون وضع بكنيم، قابل تفسير و مشكلتراشي است؛ بايد ملاحظه كرد، دقت كرد، قوانين مزاحم را پيدا كرد - موانع حقوقي و قضائي هم وجود دارد؛ اينها را بايد شناسايي كرد و برداشت. بايستي فعالان اقتصادي، كارآفرينان، مبتكران، سرمايهگذاران، دانشمندان، احساس كنند كه با موانع غير معقول مواجه نيستند، بتوانند حركت كنند.
الزام هفتم و كار لازم هفتم، گفتمان سازي است؛ بايد تصوير درستي از اقتصاد مقاومتي ارائه بشود؛ البته صداوسيما و رسانههاي كشور موظفند اما مخصوص آنها نيست. دستگاههاي تبليغاتي مخالف با كشور، مخالف با انقلاب، مخالف با پيشرفت ملي ما، خيلي چيزها در چنته دارند و شروع هم كردهاند - ما ديديم - بعد از اين هم بيشتر [خواهند كرد] دربارهي اقتصاد مقاومتي، اشكالتراشي، مانعتراشي، گاهي هو كردن، بياهميت جلوه دادن آنچه كه در كمال اهميت و نهايت اهميت است؛ از اين كارها ميكنند. نقطهي مقابل آنها بايستي كار بشود؛ مسئولين، صاحبان فكر و دلسوزان، بايستي تصوير درستي را از اين حركت بزرگ و عمومي ارائه بدهند و گفتمانسازي بشود تا مردم بدانند و معتقد باشند و بخواهند؛ در اين صورت، كارْ عملي خواهد شد.
آخرين نكتهاي هم كه در اين زمينه عرض ميكنم و عرايضم را تمام ميكنم، پايش و اطلاعرساني است. بايستي مركز رصد قوي و بينايي وجود داشته باشد كه بهطور دقيق پيشرفت اين كار را پايش كند؛ اطلاعات را گردآوري كنند، پردازش كنند، استنتاج كنند، احياناً آن حركتي را كه بايد در هر مقطعي و هر مرحلهاي انجام بگيرد مشخص كنند، براي هر بخشي شاخص سنجش معين كنند، و در نهايت اطلاعرساني به مردم انجام بگيرد؛ يعني مردم دوست دارند بدانند. اين مجموعهي عرايضي است كه ما به شما برادران و خواهران عزيز ميخواستيم عرض كنيم.
كار بزرگي شروع شده، اين كار بزرگ را ما ميتوانيم انشاءالله با همت، با توكل به خداي متعال، قدم به قدم، با شتاب متناسب و لازم پيش ببريم. و جوري هم هست كه به اعتقاد من آثار و نتايج آن بلندمدت هم نيست؛ برنامهها برنامههاي بلندمدتي است، لكن نتايج آن خيلي زود به دست خواهد آمد انشاءالله؛ يعني شروع ثمرات اين كار و احساس عمومي مردم براي شيريني نتايج اين كار انشاءالله دير و دور از دسترس نيست. انشاءالله اميدواريم در همين دولت، با پيشرفتي كه انجام ميگيرد، با كاري كه انجام ميگيرد، مردم اين را احساس كنند و ثمرات اين حركت عمومي و بزرگ را بچشند.
از خداي متعال ميخواهيم كه به همهي ما كمك كند، همهي ما را هدايت كند، ضعفهاي ما را به ما نشان بدهد، ما را بيناي ضعفها و نقصهاي خودمان قرار بدهد، آنچه را موجب رضاي او است به ما الهام كند و ما را موفق به انجام آن قرار بدهد. از همهي شما برادران و خواهران هم تشكر ميكنم كه نشستيد و گوش داديد؛ انتظار دارم كه انشاءالله اين گوش دادن، مقدمهي يك حركت عمومي باشد.
و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته
کپی لینک کوتاه خبر:
نظر دهید