حراست
پاسخ رهبر انقلاب به پنج پرسش دانشجويان با موضوع استكبارستيزي
جنبش دانشجوئي خصلت و خاصيتش در كشور ما لااقل اينجور است كه ضد استكباري، ضد سلطه، ضد ديكتاتوري و طرفدار عدالت است... 16 آذر مال دانشجوي ضد نيكسون، ضد آمريكا و ضد سلطه است.» 1387/09/24
![حراست](/thumbnail/550-h_100/uploads/old/Data/Sub_37/File/NewsM_etoolsfile_25c3d7d7-c345-4f41-91c1-cbcf91a6756413-4068125e-6524-41c3-a53f-f35c62fd2384.jpg)
«جنبش دانشجوئي خصلت و خاصيتش در كشور ما لااقل اينجور است كه ضد استكباري، ضد سلطه، ضد ديكتاتوري و طرفدار عدالت است... 16 آذر مال دانشجوي ضد نيكسون، ضد آمريكا و ضد سلطه است.» 1387/09/24
پايگاه اطلاع رساني KHAMENEI.IR به مناسبت روز دانشجو پاسخ رهبر انقلاب به 5 سؤال دانشجويان درباره مسأله استكبار و نظام سلطه را منتشر ميكند. اين سؤالات در جلسات پرسش و پاسخ دانشجويان با حضرت آيتالله خامنهاي مطرح شده است.
جمهوري اسلامي درباره رابطه با دولت آمريكا حساس است نه ارتباطات علمي و اقتصادي با آمريكا
پرسش دانشجو: نظر شما درباره ارتباط محدود علمي و اقتصادي با امريكا - بهغير از تسليم و زير سلطه رفتن - چيست؟
پاسخ رهبر انقلاب: به نظر ما ارتباط علمي با هر جامعهاي از جوامع علمي دنيا خوب است؛ البته در صورتي كه مستلزم حاشيههاي مضرّي نباشد. تماس علمي، في نفسه بسيار خوب است و ارتباط اقتصادي هم همينطور است. شركتهاي گوناگوني در مراكز نفتي ما و در جاهاي ديگر ميآمدند و ميرفتند؛ حتّي شركتهاي اقتصادي امريكايي هم تا چند سال قبل ميآمدند نفت ميخريدند و يا كار ميكردند، تا اينكه خودشان اين تحريمها را شش، هفت سال پيش گذاشتند. از نظر ما ارتباط با شركتها و دستگاههاي علمي ايرادي ندارد. آنچه روي آن حسّاسيت داريم، دولت امريكاست، كه اين هم كاملاً يك منطق مستحكم و قوي دارد، كه مايلم در زمان ديگري در جمعي مطرح شود؛ الان وقت آن نيست.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22
توجه دادن مردم به دشمن سلطهگر كمين گرفته از وظايف مهم مسئولان است
مسأله مطرح شده توسط يكي از دانشجويان: همه مشكلات را به گردن نيروهاي خارجي (امريكاي بيچاره!) نيندازيد. رهبر كشور، خود بايد پاسخگوي مشكلات كشورش باشد، نه يك كشور بيگانه.
پاسخ رهبر انقلاب: كاملاً درست است. اوّلاً امريكا خيلي هم بيچاره نيست؛ آنچنان هم كه بعضي خيال ميكنند، باچاره نيست! يك چيز ميانهاي است. ما همه مشكلات را به گردن امريكا نمياندازيم - مشكلات ما از خودمان است - منتها دشمن ميخواهد از اين مشكلات حدّاكثر استفاده را بكند و پدر كشور و ملت را دربياورد؛ اين را هم نگوييم؟! ما نميگوييم اگر تورّم هست، تقصير امريكاست؛ نه، اگر تورّم و كاهش قدرت خريد و كمبود اشتغال هست، چه كسي گفته تقصير امريكاست؟ اين تقصير خود ماست، تقصير مسؤولان است؛ اما اگر اسم امريكا را ميآوريم، ميخواهيم بگوييم گرگي كمين گرفته و پشت خم كرده تا به شما حمله كند؛ از اين غافل نباشيد. به مسؤولان ميگوييم ضعفها را برطرف كنيد؛ به شما ميگوييم متوجّه اين دشمن باشيد تا به شما حمله نكند. وقتي دزدي كمين كرده است، وقتي حيوان وحشياي در كمين انسان است، وقتي دشمن سلطهگري در كمين يك ملت است، يكي از وظايف اساسي و مهم مسؤولان و رهبري كشور اين است كه به مردم بگويند توجّه كنيد؛ و نيز كارهايي كه ميدانند جلو آسيب دشمن را ميگيرد، به مردم بگويند و از آنها بخواهند؛ والّا نخير، ما مشكلات داخلي كشور را به گردن امريكا نمياندازيم.
اما اينكه رهبر بايد پاسخگوي مشكلات كشور باشد، البته همينطور است و شكّي در اين نيست؛ قانون هم موازين پاسخگويي را مشخّص كرده است. هر كس به هر اندازه كه حوزه اختيارات اوست، بايد پاسخگو باشد.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22
نفي فرهنگ غرب به معناي نفي سلطه غرب است
پرسش دانشجو: ميخواستم از حضورتان خواهش كنم كه تعريف جامع و مانعي از غرب داشته باشيد، كه در كنار اين كه خوبيها را از غرب اخذ ميكنيم، با حفظ اصول و ارزشهاي اسلامي و مليمان، بديها را كنار بگذاريم. به نظر شما كلاًّ نقطه تعادل در اين ميان چيست؟
پاسخ رهبر انقلاب: اين سؤال خيلي مهمّي است. من اينجا چند نكته را در همين زمينه عرض ميكنم. اوّل اين كه نفي غرب، به هيچوجه به معني نفي فنآوري و علم و پيشرفت و تجربههاي غرب نيست و هيچ عاقلي چنين كاري را نميكند. نفي غرب، به معناي نفي سلطه غرب است كه هم سلطه سياسي مورد نظر است، هم سلطه اقتصادي و هم سلطه فرهنگي. من در اين فرصت اندك، در زمينه سلطه فرهنگى غرب چند جمله ميگويم، شايد انشاءاللّه براي شما مفيد باشد.
ببينيد؛ فرهنگ غرب، مجموعهاي از زيباييها و زشتيهاست. هيچ كس نميتواند بگويد فرهنگ غرب يكسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ ديگري، حتماً زيباييهايي هم دارد. هيچ كس با هيچ فرهنگ بيگانهاي اينگونه برخورد نميكند كه بگويد كه ما در خانهمان را صددرصد روي اين فرهنگ ببنديم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجاي ديگر دنيا، يك فرهنگ است كه مجموعهاي از خوبيها و بديهاست. يك ملت عاقل و يك مجموعه خردمند، آن خوبيها را ميگيرد، به فرهنگ خودش ميافزايد، فرهنگ خودش را غني ميسازد و آن بديها را رد ميكند. همانطور كه گفتم، در اين زمينه، بين فرهنگ اروپايي، غرب، امريكايي، امريكايلاتين، آفريقا و ژاپن فرقي نيست و هيچ تفاوتي ندارد و در اين حكمي كه ميگويم، همه يكسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگي كه قرار ميگيريم، بهطور طبيعي تا آن جايي كه ميتوانيم، بايد محسّنات آن را بگيريم و چيزهايي كه مناسب ما نيست - بد و مضرّ است - و با چيزهايي كه به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد كنيم. اين اصل كلّي است. منتها در زمينه فرهنگ غربي نكته مهمّي وجود دارد كه من دلم ميخواهد شما جوانان به اين نكته توجّه كنيد. فرهنگ غرب - يعني فرهنگ اروپاييها - عيبي دارد كه فرهنگهاي ديگر، تا آن جايي كه ما ميشناسيم، آن عيب را ندارند، و آن «سلطهطلبي» است. اين، قطعاً دلايل انساني و جغرافيايي و تاريخياي دارد. از اوّلي كه اينها در دنيا به يك برترى علمي دست يافتند، سعي كردند همراه با سلطه سياسي و اقتصادي خودشان - كه به شكل استعمار مستقيم در قرن نوزدهم انجاميد - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحميل كنند. اينها با فرهنگ ملتها مبارزه كردند؛ اين بد است. ملتي ميگويد فرهنگ من بايد در اين كشور جاري شود! اين چيز قابل قبولي نيست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتي كه اين فرهنگ بر او تحميل ميشود، اين را نميپسندد. شما يقيناً خوردن نان و ماست را به ميل و اشتهاي خودتان، ترجيح ميدهيد به اين كه چلوكباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگويند بايد بخوري! وقتي كاري زوركي و تحميلي شد؛ وقتي از موضع قدرت انجام گرفت و وقتي متكبّرانه و مستكبرانه تحميل گرديد، هر ملتي آن را پس ميزند؛ بايد هم بزند. مثلاً كراوات يك پديده غربي است. غربيها اين را ميخواهند، دوست ميدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما كه اهل فلان كشور ديگر هستيد و تصادفاً كت و شلوار را انتخاب كردهايد، كراوات نزديد، يك آدم بيادب محسوب ميشويد! چرا؟! اين فرهنگ شماست؛ تقصير من چيست؟ اگر كت و شلوار پوشيديد، بايد پاپيون و كروات بزنيد، و الاّ در فلان مجلس رسمي راه نداريد و يك آدم بيادب و غيرمنضبط و بينزاكت تلقّي ميشويد! اين، آن تحميل فرهنگ غربي است. زن غربي، روشهايي دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگي دارند - خوب يابد، بحثي سر آن نداريم - اما سعي دارند اين فرهنگ را به همه ملتهاي دنيا تحميل كنند! در باب فرهنگ غربي، اين بد است.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومين روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامي و جوانان) 1377/11/13
عقيده عدهاي در اول انقلاب اين بود: تا با امريكا پيوند نكنيم، كار مملكت نميگذرد!
پرسش دانشجو: سؤال دربارهي اصل انتقاد نسبت به همهي اجزاي كشور و همهي مسؤولان نظام، از جمله رهبري است... آيا به نظر شما حذف انتقادها و خصوصاً منتقدان و تقسيم سؤالات به مخرّب و سازنده، به انهدام نظام منجر نميگردد؟ و اگر به اين نوع تفكّر و مطيعپروري اعتقاد نداريد، براي بهبود فضاي نقّادي و گسترش فرهنگ نقد چه كارهايي انجام دادهايد يا ميدهيد؟
پاسخ رهبر انقلاب: خيلي خوب. ببينيد آقاجان! انتقاد معنايش چيست؟ انتقاد اگر معنايش عيبجويي است، اين نه چيز خوبي است، نه خيلي هنر زيادي ميخواهد، نه خيلي اطّلاعات ميخواهد؛ بلكه انسان با بياطّلاعي، بهتر هم ميتواند انتقاد كند؛ انتقاد به معناي عيبجويي، اصلاً هيچ لطفي ندارد. شما بنشين از بنده عيبجويي كن، من هم از شما عيبجويي كنم؛ چه فايدهاي دارد؟ نقد، يعني عيارسنجي؛ يعني يك چيز خوب را آدم ببيند كه خوب است، يك چيز بد را ببيند كه بد است. اگر اين شد، آن وقت نقاط خوب را كه ديد، با نقاط بد جمعبندي ميكند، آنگاه از جمعبندي بايد ديد چه حاصل ميشود.
... سالهاي متمادي اين كشورهاي عربي - و پشت سرشان امريكا - به او تجهيزات دادند؛ نه براي اينكه ما كار خلافي كرده بوديم. شنيدم در گوشه و كنار بعضي از افراد بهانهگير، بيخودي ميگويند كه چرا بايد جمهوري اسلامي كاري كند كه به او حمله كنند! ما واقعاً كاري نكرده بوديم. گناه كبيرهي ما(!) اين بود كه رژيم استبدادي سلطنت را سرنگون كرده بوديم، بعد هم نخواستيم وابسته شويم. آقاياني كه اوّل انقلاب در رأس كار بودند، عقيدهشان اين بود كه بايد از اقمار امريكا شد؛ چارهاي هم جز اين نيست! البته الان ابايي هم ندارند كه اين كار را بكنند؛ ولي آن زمانها از بعضي از مذاكراتشان - كه خيلي هم صريح در اين زمينهها حرف نميزدند - معلوم ميشد عقيدهشان اين است كه تا با امريكا پيوند نكنيم، كار مملكت نميگذرد! با امريكا پيوند كردن يعني چه؟ يعني جاي پاي امريكا را باز كردن در داخل كشور و دنبال همان سلطه و همان نفوذ بودن؛ روز اوّل كم، روز دوم بيشتر و به ترتيب بيشتر؛ يعني مملكت را مجدّداً به دست امريكاييها دادن. ما واقعاً چرا انقلاب كرديم؟ چرا اين قدر آدم كشته شدند؟ بنابراين، ما گناهي نكرده بوديم كه بگوييم بهخاطر گناه ما بود كه عراق به ما حمله كرد؛ بلكه بهخاطر اينكه يك حكومت اسلامي بود، يك حكومت مستقل بود و موج بيداري در دنياي اسلام پيچيد - در خود عراق؛ در كشورهاي عربي، در كشورهاي اسلامي - همهي اينها احساس كردند كه وقتي بيداري اسلامي آمد، ممكن است دامن آنها را هم بگيرد؛ لذا متّحد شدند. به عبارت ديگر، بهخاطر يك نقطهي قوّت در ما بود كه به ما حمله كردند، نه به خاطر يك نقطهي ضعف در آنها. بعد هم هشت سال فشار آوردند و همهي اين توان عظيم را به خرج دادند، اما نتوانستند يك وجب از خاك ايران را از ما بگيرند. آنها ميخواستند حداقل همهي خوزستان را ببرند. البته آنها ميگفتند تا تهران ميرويم؛ اما اگر فقط همان خوزستان را هم ميبردند، برايشان كافي بود. آيا اين چيز كمي است!؟
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويي 1377/12/04
قدرتهاي سلطهگر به هيچ حدي قانع نيستند
سؤال دانشجو: به نظر شما اگر ماجرايي مثل عراق براي ايران پيش بيايد، واكنش مردم چگونه خواهد بود؟
پاسخ رهبر انقلاب: به هيچ وجه واكنش مردم ما، مثل واكنش مردم عراق نخواهد بود. مردم عراق بيزار بودند از صدام و صداميان. مردم ما دلبسته نظام اسلامي هستند. نميگويم ما مخالف نداريم؛ چرا، يك عده هم مخالفاند، خب باشند، عيبي هم ندارد، اما بدنه مردم به نظام و مسئولين نظام علاقمندند و همه ميدانند، يعني اين آگاهي هم در ملت ايران هست، در خيلي جاها اين آگاهي نيست. ميدانند كه قدرتهاي مهاجم و سلطه گر دنبال سلطهاند، دنبال تصرف اند، دنبال كشيدن رس كشورهايي هستند كه بر آنجاها مسلطند؛ به حدي قانع نيستند. حالا بعضيها ساده لوحانه ميگويند كه خب فلان چيز را ميخواهند، خب قبول كنيم. فرض كنيد حالا جنجال راه انداخته اند روي تكنولوژي هستهاي كه ايران چرا بايد تكنولوژي هستهاي به دست بياورد؟ خب اين گناه يك ملت است؟ يك ملت بدون اينكه هيچ كس در دنيا كمكش كند، واقعاً اين را شما بدانيد، همين دانش هستهاي كه بحمدالله در كشور پيدا شد و به تحقق هم رسيد، يعني توانستند. همين كه اعلان كردند رسما مسئولين كشور، هيچ كس كمك نكرده به ما در اين زمينه و اين واقعيت دارد، اين اتفاق افتاده. البته آنكه محصول اين كار است كاري است كه تا حالا در زمينه هستهاي انجام گرفته، نقصهايي هم البته دارد كه دارد تكميل ميشود، آن نقصها خيلي مهم نيست. اين به هيچ وجه به معناي بمب اتم و سلاح اتمي نيست، اين را من در يك سخنراني ديگر هم گفته ام، اين معنايش اينست كه ما ميتوانيم خوراك نيروگاه بوشهر را خودمان تهيه كنيم، مجبور نباشيم براي سوخت نيروگاه اتمي بوشهر برويم سراغ اين دولت و آن دولت؛ يعني وابستگي را قطع ميكنيم. عصبانيت دشمنان جمهوري اسلامي اين است كه پيچهاي دستگاههاي مربوط به اينكار را هم خود ايرانيها درست كردهاند. همه دستگاههايش را سرتا پا خودشان درست كردهاند. اينكه يك ملتي بتواند خودش اين دانش را به دست بياورد و تمام ابزارهايش را هم بدون احتياج به خارج خودش درست كند، براي اينها سنگين است. حالا همين را جنجال ميكنند، يك عده ميگويند آقا درش را ببنديد، رها كنيد؛ اين منطقي است؟ اگر در اين را بستيم بهانه دشمن تمام خواهد شد؟ اصلاً دشمن دنبال بهانه است؟ اين را توجه داشته باشيد، مدام ميگويند بهانه دست دشمن ندهيد. دشمن دنبال بهانه نيست، دشمن دنبال زمينه است، اگر زمينه پيدا كند بيبهانه هم حمله ميكند، اگر زمينه نداشته باشد بهانه هم به كارش نميآيد؛ اين است. بنابراين، نه خير، وضع ايران و ملت ايران با وضع اين كشورهاي ديگري كه تا حالا هدف قرار گرفتهاند و بعداً ممكن است هدف قرار بگيرند بكلي متفاوت است، اين را همه بدانند.
پايگاه اطلاع رساني KHAMENEI.IR به مناسبت روز دانشجو پاسخ رهبر انقلاب به 5 سؤال دانشجويان درباره مسأله استكبار و نظام سلطه را منتشر ميكند. اين سؤالات در جلسات پرسش و پاسخ دانشجويان با حضرت آيتالله خامنهاي مطرح شده است.
![*](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
پرسش دانشجو: نظر شما درباره ارتباط محدود علمي و اقتصادي با امريكا - بهغير از تسليم و زير سلطه رفتن - چيست؟
پاسخ رهبر انقلاب: به نظر ما ارتباط علمي با هر جامعهاي از جوامع علمي دنيا خوب است؛ البته در صورتي كه مستلزم حاشيههاي مضرّي نباشد. تماس علمي، في نفسه بسيار خوب است و ارتباط اقتصادي هم همينطور است. شركتهاي گوناگوني در مراكز نفتي ما و در جاهاي ديگر ميآمدند و ميرفتند؛ حتّي شركتهاي اقتصادي امريكايي هم تا چند سال قبل ميآمدند نفت ميخريدند و يا كار ميكردند، تا اينكه خودشان اين تحريمها را شش، هفت سال پيش گذاشتند. از نظر ما ارتباط با شركتها و دستگاههاي علمي ايرادي ندارد. آنچه روي آن حسّاسيت داريم، دولت امريكاست، كه اين هم كاملاً يك منطق مستحكم و قوي دارد، كه مايلم در زمان ديگري در جمعي مطرح شود؛ الان وقت آن نيست.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22
![*](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
مسأله مطرح شده توسط يكي از دانشجويان: همه مشكلات را به گردن نيروهاي خارجي (امريكاي بيچاره!) نيندازيد. رهبر كشور، خود بايد پاسخگوي مشكلات كشورش باشد، نه يك كشور بيگانه.
پاسخ رهبر انقلاب: كاملاً درست است. اوّلاً امريكا خيلي هم بيچاره نيست؛ آنچنان هم كه بعضي خيال ميكنند، باچاره نيست! يك چيز ميانهاي است. ما همه مشكلات را به گردن امريكا نمياندازيم - مشكلات ما از خودمان است - منتها دشمن ميخواهد از اين مشكلات حدّاكثر استفاده را بكند و پدر كشور و ملت را دربياورد؛ اين را هم نگوييم؟! ما نميگوييم اگر تورّم هست، تقصير امريكاست؛ نه، اگر تورّم و كاهش قدرت خريد و كمبود اشتغال هست، چه كسي گفته تقصير امريكاست؟ اين تقصير خود ماست، تقصير مسؤولان است؛ اما اگر اسم امريكا را ميآوريم، ميخواهيم بگوييم گرگي كمين گرفته و پشت خم كرده تا به شما حمله كند؛ از اين غافل نباشيد. به مسؤولان ميگوييم ضعفها را برطرف كنيد؛ به شما ميگوييم متوجّه اين دشمن باشيد تا به شما حمله نكند. وقتي دزدي كمين كرده است، وقتي حيوان وحشياي در كمين انسان است، وقتي دشمن سلطهگري در كمين يك ملت است، يكي از وظايف اساسي و مهم مسؤولان و رهبري كشور اين است كه به مردم بگويند توجّه كنيد؛ و نيز كارهايي كه ميدانند جلو آسيب دشمن را ميگيرد، به مردم بگويند و از آنها بخواهند؛ والّا نخير، ما مشكلات داخلي كشور را به گردن امريكا نمياندازيم.
اما اينكه رهبر بايد پاسخگوي مشكلات كشور باشد، البته همينطور است و شكّي در اين نيست؛ قانون هم موازين پاسخگويي را مشخّص كرده است. هر كس به هر اندازه كه حوزه اختيارات اوست، بايد پاسخگو باشد.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22
![*](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
پرسش دانشجو: ميخواستم از حضورتان خواهش كنم كه تعريف جامع و مانعي از غرب داشته باشيد، كه در كنار اين كه خوبيها را از غرب اخذ ميكنيم، با حفظ اصول و ارزشهاي اسلامي و مليمان، بديها را كنار بگذاريم. به نظر شما كلاًّ نقطه تعادل در اين ميان چيست؟
پاسخ رهبر انقلاب: اين سؤال خيلي مهمّي است. من اينجا چند نكته را در همين زمينه عرض ميكنم. اوّل اين كه نفي غرب، به هيچوجه به معني نفي فنآوري و علم و پيشرفت و تجربههاي غرب نيست و هيچ عاقلي چنين كاري را نميكند. نفي غرب، به معناي نفي سلطه غرب است كه هم سلطه سياسي مورد نظر است، هم سلطه اقتصادي و هم سلطه فرهنگي. من در اين فرصت اندك، در زمينه سلطه فرهنگى غرب چند جمله ميگويم، شايد انشاءاللّه براي شما مفيد باشد.
ببينيد؛ فرهنگ غرب، مجموعهاي از زيباييها و زشتيهاست. هيچ كس نميتواند بگويد فرهنگ غرب يكسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ ديگري، حتماً زيباييهايي هم دارد. هيچ كس با هيچ فرهنگ بيگانهاي اينگونه برخورد نميكند كه بگويد كه ما در خانهمان را صددرصد روي اين فرهنگ ببنديم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجاي ديگر دنيا، يك فرهنگ است كه مجموعهاي از خوبيها و بديهاست. يك ملت عاقل و يك مجموعه خردمند، آن خوبيها را ميگيرد، به فرهنگ خودش ميافزايد، فرهنگ خودش را غني ميسازد و آن بديها را رد ميكند. همانطور كه گفتم، در اين زمينه، بين فرهنگ اروپايي، غرب، امريكايي، امريكايلاتين، آفريقا و ژاپن فرقي نيست و هيچ تفاوتي ندارد و در اين حكمي كه ميگويم، همه يكسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگي كه قرار ميگيريم، بهطور طبيعي تا آن جايي كه ميتوانيم، بايد محسّنات آن را بگيريم و چيزهايي كه مناسب ما نيست - بد و مضرّ است - و با چيزهايي كه به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد كنيم. اين اصل كلّي است. منتها در زمينه فرهنگ غربي نكته مهمّي وجود دارد كه من دلم ميخواهد شما جوانان به اين نكته توجّه كنيد. فرهنگ غرب - يعني فرهنگ اروپاييها - عيبي دارد كه فرهنگهاي ديگر، تا آن جايي كه ما ميشناسيم، آن عيب را ندارند، و آن «سلطهطلبي» است. اين، قطعاً دلايل انساني و جغرافيايي و تاريخياي دارد. از اوّلي كه اينها در دنيا به يك برترى علمي دست يافتند، سعي كردند همراه با سلطه سياسي و اقتصادي خودشان - كه به شكل استعمار مستقيم در قرن نوزدهم انجاميد - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحميل كنند. اينها با فرهنگ ملتها مبارزه كردند؛ اين بد است. ملتي ميگويد فرهنگ من بايد در اين كشور جاري شود! اين چيز قابل قبولي نيست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتي كه اين فرهنگ بر او تحميل ميشود، اين را نميپسندد. شما يقيناً خوردن نان و ماست را به ميل و اشتهاي خودتان، ترجيح ميدهيد به اين كه چلوكباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگويند بايد بخوري! وقتي كاري زوركي و تحميلي شد؛ وقتي از موضع قدرت انجام گرفت و وقتي متكبّرانه و مستكبرانه تحميل گرديد، هر ملتي آن را پس ميزند؛ بايد هم بزند. مثلاً كراوات يك پديده غربي است. غربيها اين را ميخواهند، دوست ميدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما كه اهل فلان كشور ديگر هستيد و تصادفاً كت و شلوار را انتخاب كردهايد، كراوات نزديد، يك آدم بيادب محسوب ميشويد! چرا؟! اين فرهنگ شماست؛ تقصير من چيست؟ اگر كت و شلوار پوشيديد، بايد پاپيون و كروات بزنيد، و الاّ در فلان مجلس رسمي راه نداريد و يك آدم بيادب و غيرمنضبط و بينزاكت تلقّي ميشويد! اين، آن تحميل فرهنگ غربي است. زن غربي، روشهايي دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگي دارند - خوب يابد، بحثي سر آن نداريم - اما سعي دارند اين فرهنگ را به همه ملتهاي دنيا تحميل كنند! در باب فرهنگ غربي، اين بد است.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومين روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامي و جوانان) 1377/11/13
![*](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
پرسش دانشجو: سؤال دربارهي اصل انتقاد نسبت به همهي اجزاي كشور و همهي مسؤولان نظام، از جمله رهبري است... آيا به نظر شما حذف انتقادها و خصوصاً منتقدان و تقسيم سؤالات به مخرّب و سازنده، به انهدام نظام منجر نميگردد؟ و اگر به اين نوع تفكّر و مطيعپروري اعتقاد نداريد، براي بهبود فضاي نقّادي و گسترش فرهنگ نقد چه كارهايي انجام دادهايد يا ميدهيد؟
پاسخ رهبر انقلاب: خيلي خوب. ببينيد آقاجان! انتقاد معنايش چيست؟ انتقاد اگر معنايش عيبجويي است، اين نه چيز خوبي است، نه خيلي هنر زيادي ميخواهد، نه خيلي اطّلاعات ميخواهد؛ بلكه انسان با بياطّلاعي، بهتر هم ميتواند انتقاد كند؛ انتقاد به معناي عيبجويي، اصلاً هيچ لطفي ندارد. شما بنشين از بنده عيبجويي كن، من هم از شما عيبجويي كنم؛ چه فايدهاي دارد؟ نقد، يعني عيارسنجي؛ يعني يك چيز خوب را آدم ببيند كه خوب است، يك چيز بد را ببيند كه بد است. اگر اين شد، آن وقت نقاط خوب را كه ديد، با نقاط بد جمعبندي ميكند، آنگاه از جمعبندي بايد ديد چه حاصل ميشود.
... سالهاي متمادي اين كشورهاي عربي - و پشت سرشان امريكا - به او تجهيزات دادند؛ نه براي اينكه ما كار خلافي كرده بوديم. شنيدم در گوشه و كنار بعضي از افراد بهانهگير، بيخودي ميگويند كه چرا بايد جمهوري اسلامي كاري كند كه به او حمله كنند! ما واقعاً كاري نكرده بوديم. گناه كبيرهي ما(!) اين بود كه رژيم استبدادي سلطنت را سرنگون كرده بوديم، بعد هم نخواستيم وابسته شويم. آقاياني كه اوّل انقلاب در رأس كار بودند، عقيدهشان اين بود كه بايد از اقمار امريكا شد؛ چارهاي هم جز اين نيست! البته الان ابايي هم ندارند كه اين كار را بكنند؛ ولي آن زمانها از بعضي از مذاكراتشان - كه خيلي هم صريح در اين زمينهها حرف نميزدند - معلوم ميشد عقيدهشان اين است كه تا با امريكا پيوند نكنيم، كار مملكت نميگذرد! با امريكا پيوند كردن يعني چه؟ يعني جاي پاي امريكا را باز كردن در داخل كشور و دنبال همان سلطه و همان نفوذ بودن؛ روز اوّل كم، روز دوم بيشتر و به ترتيب بيشتر؛ يعني مملكت را مجدّداً به دست امريكاييها دادن. ما واقعاً چرا انقلاب كرديم؟ چرا اين قدر آدم كشته شدند؟ بنابراين، ما گناهي نكرده بوديم كه بگوييم بهخاطر گناه ما بود كه عراق به ما حمله كرد؛ بلكه بهخاطر اينكه يك حكومت اسلامي بود، يك حكومت مستقل بود و موج بيداري در دنياي اسلام پيچيد - در خود عراق؛ در كشورهاي عربي، در كشورهاي اسلامي - همهي اينها احساس كردند كه وقتي بيداري اسلامي آمد، ممكن است دامن آنها را هم بگيرد؛ لذا متّحد شدند. به عبارت ديگر، بهخاطر يك نقطهي قوّت در ما بود كه به ما حمله كردند، نه به خاطر يك نقطهي ضعف در آنها. بعد هم هشت سال فشار آوردند و همهي اين توان عظيم را به خرج دادند، اما نتوانستند يك وجب از خاك ايران را از ما بگيرند. آنها ميخواستند حداقل همهي خوزستان را ببرند. البته آنها ميگفتند تا تهران ميرويم؛ اما اگر فقط همان خوزستان را هم ميبردند، برايشان كافي بود. آيا اين چيز كمي است!؟
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويي 1377/12/04
![*](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
سؤال دانشجو: به نظر شما اگر ماجرايي مثل عراق براي ايران پيش بيايد، واكنش مردم چگونه خواهد بود؟
پاسخ رهبر انقلاب: به هيچ وجه واكنش مردم ما، مثل واكنش مردم عراق نخواهد بود. مردم عراق بيزار بودند از صدام و صداميان. مردم ما دلبسته نظام اسلامي هستند. نميگويم ما مخالف نداريم؛ چرا، يك عده هم مخالفاند، خب باشند، عيبي هم ندارد، اما بدنه مردم به نظام و مسئولين نظام علاقمندند و همه ميدانند، يعني اين آگاهي هم در ملت ايران هست، در خيلي جاها اين آگاهي نيست. ميدانند كه قدرتهاي مهاجم و سلطه گر دنبال سلطهاند، دنبال تصرف اند، دنبال كشيدن رس كشورهايي هستند كه بر آنجاها مسلطند؛ به حدي قانع نيستند. حالا بعضيها ساده لوحانه ميگويند كه خب فلان چيز را ميخواهند، خب قبول كنيم. فرض كنيد حالا جنجال راه انداخته اند روي تكنولوژي هستهاي كه ايران چرا بايد تكنولوژي هستهاي به دست بياورد؟ خب اين گناه يك ملت است؟ يك ملت بدون اينكه هيچ كس در دنيا كمكش كند، واقعاً اين را شما بدانيد، همين دانش هستهاي كه بحمدالله در كشور پيدا شد و به تحقق هم رسيد، يعني توانستند. همين كه اعلان كردند رسما مسئولين كشور، هيچ كس كمك نكرده به ما در اين زمينه و اين واقعيت دارد، اين اتفاق افتاده. البته آنكه محصول اين كار است كاري است كه تا حالا در زمينه هستهاي انجام گرفته، نقصهايي هم البته دارد كه دارد تكميل ميشود، آن نقصها خيلي مهم نيست. اين به هيچ وجه به معناي بمب اتم و سلاح اتمي نيست، اين را من در يك سخنراني ديگر هم گفته ام، اين معنايش اينست كه ما ميتوانيم خوراك نيروگاه بوشهر را خودمان تهيه كنيم، مجبور نباشيم براي سوخت نيروگاه اتمي بوشهر برويم سراغ اين دولت و آن دولت؛ يعني وابستگي را قطع ميكنيم. عصبانيت دشمنان جمهوري اسلامي اين است كه پيچهاي دستگاههاي مربوط به اينكار را هم خود ايرانيها درست كردهاند. همه دستگاههايش را سرتا پا خودشان درست كردهاند. اينكه يك ملتي بتواند خودش اين دانش را به دست بياورد و تمام ابزارهايش را هم بدون احتياج به خارج خودش درست كند، براي اينها سنگين است. حالا همين را جنجال ميكنند، يك عده ميگويند آقا درش را ببنديد، رها كنيد؛ اين منطقي است؟ اگر در اين را بستيم بهانه دشمن تمام خواهد شد؟ اصلاً دشمن دنبال بهانه است؟ اين را توجه داشته باشيد، مدام ميگويند بهانه دست دشمن ندهيد. دشمن دنبال بهانه نيست، دشمن دنبال زمينه است، اگر زمينه پيدا كند بيبهانه هم حمله ميكند، اگر زمينه نداشته باشد بهانه هم به كارش نميآيد؛ اين است. بنابراين، نه خير، وضع ايران و ملت ايران با وضع اين كشورهاي ديگري كه تا حالا هدف قرار گرفتهاند و بعداً ممكن است هدف قرار بگيرند بكلي متفاوت است، اين را همه بدانند.
کپی لینک کوتاه خبر:
نظر دهید